جوانه های امید
اینجا قرار گاه است...
قرارگاه فرهنگ و اندیشه
قرارگاه رشد و پویایی
قرارگاه افسران جنگ نرم
قرارگاه بصیرت و بیداری...
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم هر دم از غصه جانسوز تو آتش گیرم سعی بسیار نمودم که کنم سیرابت گشتم آخر خجل از کوشش بی تاثیرم اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید سینه ام تنگ شد از بس که بود تاخیرم کربلا کعبه عشق است و منم در احرام شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا چشم به راه تیرم سعی ها کرد عدو تا کندم از تو جدا با وجودت که تواند که کند تسخیرم بوته عشق تو کرده است مرا چون زر ناب دیگر این آتش غمها ندهد تغییرم غیرتم گاه نهیبم زند از جا بر خیز لیک فرمان مطاع تو شود پا گیرم
شاعر:استاد حسان موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 222
کل بازدیدها: 390779
|
||